از حرف هایت همانقدر را نمی فهمم
که درخت از آسمان !
و همانقدر می فهمم از چشم هایت
که گندم زمین را!
سکوت می کنم و گوش می دهم
به همه حرف هایی که قرار است نزنی!
و اعتراف هایی که با هر ضربه قاضی کمرنگ تر میشود.
دلت که گرفته باشد
می دانم ، صداقت، کاری از پیش نمی برد !
حرف میزنم
تا با هم
به شاخهای روی سرم بخندیم...
و بعد آنقدر غرق صورت خندان هم شویم
تا گریستن را
در انتهای چشم های ژوکوند کشف کنیم !
پ ن :
این یک "شعر" نیست (شاید!)
در یک لحظه تصمیم گرفتم یه چیزی اینجا بنویسم و این کلمات بدون هیچ ویرایش و ویراست قبلی اینجا نوشته شدن!
سستی کار رو به گردن من و این شعر نندازید !
بگذارید به حساب یک دلتنگی عصرانه!!
درود سارا خانم
آمدم برای دعوت
شعرت را نیز خاندم
زیبا بود
ممنون
با شعری به روزم
با احترام دعوتید.
سلام سارا بیا پیشم
سلام
کم کم دارم پیشرفت را درشعرت احساس می کنم وچند نکته ای که در مورد شعرت به ذهنم رشید را می نویسم وچند حرف کلی
قیاس های ابتدایی شعرت ماهرانه نیست چون اصولن باید دید قیاس به چه منظور وبا چه دیدگاهی صورت می گیرد
فعل "نزنی"برای سطر"همه حرف هایی که قرار است نزنی! "فعل مناسبی نمی باشد بهتر است فعل "بگویی"را جایگزین کنی
ورود "چشم های ژکوند "کاملن غیر عادی است آن هم در انتهای کار که مخاطب هیچ فکری برایش نکرده است
چند نکته کلی:
شاعر باید اول دیدگاه منسجمی داشته باشد تا بتواند از این طریق عواطف ومسائل بشری واصولن هرچه به عنوان موضوع شعری مطرح می شود را بیان کند واین امر صورت نمی پذیرد مگر بوسیله زیبایی شناسی واستفاده از عناصر زیبایی کلام بازیهای زبانی ،صناعات ادبی وفرم
سلام
وممنون از نظرت غزال عزیز
روی فعل "نزنی" هنوز تاکید دارم .
درباره لبخند ژوکوند هم که می گی بی مقدمه وارد اخر کار شده باید بگم قصدم از اول هم همین بود . شاید یک غافلگیری یا نمی دونم چیزی تو همین مایه ها...
اما درباره قیاس های ابتدایی شعر باهات موافقم
راستش رو بگم ....
این نوشته (که اسمش درست و حسابی یک شعر منسجم نیست) دیشب در یک آن و دقیقا پشت مانیتور اتفاق افتاد و همیجا نوشته شد
بدون ویرایش و ...
ممنونم ازت غزال عزیز
بخاطر دقتت
گریستن در انتهای چشمهای ژکوند
سلام سارا جان
با کمی ویرایش مخصوصن بند های ابتدایی شعر خوبی میشه
من درک کردم
ولی باید ارتباط عمودی و بیشتر در شعر حس کنیم
سری بزن
به روزم
سلام
خواستم بعد امشب که می خوام به روز بشم بیام ولی گفتم یه سری بهت بزنم وبعدن سرفرصت برای یه آپ دیگه دعوتت کنم
ندیده چشمهایت را برای معامله ای سودآوردعوت می کنم
نشنیده حرفهایت رابرای جشن این معامله درخواست می کنم
و نشده می خواهم دراین جشن به همه ی واژه هاعرض شوم:
من شاعرنبودم چشمهای تو مراشاعرکرد
من نقادنبودم حرفهای تو مرا نقاد شعراهایم کرد
من آدم نبودم دستهای تو مرا وادارکرد که آدم شوم.
لحظه هایت طلایی!
سلام
حتی اگر به حساب یک دلتنگی عصرانه هم بگذاریم باز نقاط قوت کارهای قبلی تون رو داشت.و البته لغزش های کارهای قبلی رو هم.(انصاف ندیدم بگم نقاط ضعف)
سلام سارای عزیز
ممنون از حضور مهربانت و محبتت
سپاس دوست خوب من.
دلت که گرفته باشد
می دانم ، صداقت، کاری از پیش نمی برد !
حرف میزنم
تا با هم
به شاخهای روی سرم بخندیم...
و بعد آنقدر غرق صورت خندان هم شویم
تا گریستن را
در انتهای چشم های ژوکوند کشف کنیم
....................
سلام شعر خوبی بود اما تمام قدرت شعر تو بندهای آخر بود
شبیه این بود که برای یه پایان بندی خوب یه مقدمه متوسط استفاده کنی که از پس این کار خوب بر اومدی لذت بردم از خوندن کارت
سلام عزیز
اتفاقا شعر خوبی بود و لذت بردم
موفق باشی
سلام
ماسبلان راخوب می شناسیم اوازما خیلی بزرگتراست
مابه اوافتخارمی کنیم...
دعوتیت به عاشقانه های سبلان
لحظه هایتان عسلی!
سلام و اینا...
با "هپروت دوست داشتنی" و 5 تایی ها+خبر افتتاح فوتو وبلاگ به روزم!
بخش فوتوبلاگ:سیاه و سفید هایی که ثبت کرده ام...
بخش فیلم : معرفی 5 فیلم معمولی اما خاص؛
بخش کتاب : 5 کتاب از دیروز و امروز؛
بخش موسیقی: معرفی 5 موسیقی راک ایرانی از گروه های زیر زمینی+دانلود
بخش دکلمه: 5 شعر با صدای شاعران معاصر
و بخش شعر: یک ترانه کوتاه و قدیمی
قابل بدونید و سری بزنید،در غیر اینصورت بابت اشغال فضا حلال کنید...
سلام سارا جان
ایشالله هیچ وقت دلتنگ نباشی ولی خب مزیتهای این دلتنگیها اینه که ما می تونیم اشعار قشنگی ازت بخونیم
کاملا حال و هوای شاعر و میشد تو شعر حس کرد
لذت بردم عزیزم
ممنون از دعوت
موفق باشی
درود ...
این سروده چه شما شعرش بنامید یا نه! دارای روح شاعرانگی میباشد و شعر است و به گمان من موفق است ...برقرار باشید
سلام سارای عزیز
مطلع شعرتون بسیارخوب بود لذا مقطع خوبی به همراه خواهد داشت و همینطور هم هست....
سلام ودرود
از دعوت شما ممنون
کار بسیار جالب شما را خواندم ولذت بردم
از اینکه دیر آمدم شرمنده
مدتی بود که از این دنیای مجازی دور بودم
در پناه حق
سلام سارا .
مدتها بود که نیامده بودم به وبلاگت .
به نظر من هم شعر خوبی خواندم از شما و حس می کنم داری حسابی پیشرفت می کنی . با بخشی از حرفهایی که غزال عزیز نوشته موافقم .
بیشتر بنویس دوست من .
موفق باشی
سلام عزیز
بنظرم اینی که خوندم واقعا یه شعر بود نه یک بهونه ی دلتنگی
محور عمودی وتشبیهات خیلی حرفه ای و صمیمانه در جهت سیر صعودی شعر آفرین
درود بازم خبرم کن تا لذت ببرم
سبز بمان
سلام
متاسفانه وقتی چیزی رو منتشر می کنید منتشر می کنید پس چیزی رو منتشر کنید که از منتشر کردنش رضایت کافی رو داشته باشید
من یک شعر خوب با شروع مناسب ضرب آهنگ مناسب و پایان بندی خوب خوندم و لذت بردم
موفق باشید
سلام به همه دوستان عزیز
ممنون از این همه لطف ...
ممنون
سلام
ممنونم از دعوتت
دلنوشته شما را خواندم
صافی و صداقتش
رنگ و جلای خاصی به شعر داده بود
بدرود
بدون هیچ اغراقی زیبا بود
مخصوصن اول کار
از حرف هایت همانقدر را نمی فهمم
که درخت از آسمان !
و همانقدر می فهمم از چشم هایت
که گندم زمین را!
گرم وزنده باشید
با سلام سارای گرامی
اول ممنون از دعوتت
دوم با این حرف خیلی موافق نیستم کسی که شعر میگه همینکه شعری به ذهنش رسید و نوشت رو ویرایش نکرده و با عجله تو وبلاگ و در معرض دید بزاره چون به عقیده خودم شعرو مطلبی کهنوشته میشه رو باید برای چند روز کنار گذاشت و یگاهی دوباره به کشفهای جدیدی در شعر میرسید که میتونه شعر رو بهتر کنه
این شعر خوب بود مقیشه بین نفهمیدن و درخت و آسمان و همچنین سطر بعد میتونست جایگزین بهتری داشته باشه با نزنی در شعرت موافقم و در سطر بهد میتونستی اینطور بنویسد که
و اعتراف هایی که با هر ضربه قاضی کمرنگ تر میشوی
میدانم رو قبل از صداقت اضافه دیدم نبودنش به خوانش روان و موسیقی شعر بیشتر کمک میکنه
و همچنین در سطرهای آخر
حرف میزنیم
تا با هم
آنقدر به شاخهای روی سرم بخندیم
تا گریستن را
در چشمهای ژوکوند کشف کنیم
چون به نظرم آوردن انتها برای چشم زیبا به نظر نمیرسه البته میشه در چشم عمق و در نگاه عمق رو دید ولی انتها کمی غریبه
از زیاده گویی و جسارتم پوزش میخوام
شاد باشید به مهر
:-)
سلام عزیزم
فوق العاده بود
ببخش دیر اومدم
سلام و درود بی کران به دوست عزیزم سارا ..
باید چیزی را اعتراف کنم ..
من به صورت سریالی و پشت سر هم شعر هایت را دوست
دارم .. الان که برای خواندن سروده ی جدیدت آمدم ..
دریافتم قلمت را دوست دارم و جوری طرفدار قلمت هستم
چیز دیگری برای توضیح نیست .. درود بر تو
می خواهم لینکت کنم ...
اگر می شود نام لینکت را برایم بفرست ..
سلام
باغزلی به روزم ومنتظر حضور سبز وگرم شما هنرمند فرهیخته هستم.
هزاره ی ققنوس
سلام سارای عزیز
این قسمت کشف خوبی داشت:
و بعد آنقدر غرق صورت خندان هم شویم
تا گریستن را
در انتهای چشم های ژوکوند کشف کنیم !
کشفی که یا در سطرهای دیگه نیست یا خیلی کمه
بهرحال از خوندنت لذت بردم
باز هم خبرم کن
برقرار باشی
به طور کاملا اتفاقی اینجا رسیدم و شاید در دیدار های بعدی بیشتر در مورد شعر حرف بزنیم .. فعلا از آشنایی با تو خوشوفتم
.
.
.
با درود و احترام فراوان
سلام
قبلا در گرگ و میش با هم بوده ایم ....
سلام دلتنگی عصرانه ات هم مثل بقیه ی شعرهات بسیار زیبا بود
سلام
با " دنیا سلسه مراتب خودش را دارد " به روزم
نقد وحضورتان راسپاس
لوور اتاق توست
با نورپردازی ی چراغ مطالعه ای که
نیمه ی تاریک صورتت را به ماه تحمیل می کند .
به مردمان آن .....
به روزم
______________________________________________________________
________________دوست داردم دست کنم تو . . . مو . . .هات_______________
______________________________________________________________
______________________________________________________________
_________________دوست دارم دست کنم تو . . . مو . . .هات_______________
______________________________________________________________
درود
با دو شعر ابانی به روزم و یک خبر بد
گویا همیشه باید بنویسم و لذتش را زمانی حس کنم که شما با محبت به ان نگاه می کنید.
منتظرم
با سلام خانم سارای گرامی
با گریزی ناگزیر به روزم و منتظر نقد و نظرهای سازنده شم
شاد باشید به مهر
سلام گرامی
هرچه بود ، حرفهای زیبایی بود .
موفق باشید .
با غزلی به روزم ، خوشحال خواهم شد سری بزنید.