میلادت مبارک ای یگانه عشق هستی

سلام بر آسمان سبز گنبد تو ...
که عشق در آنجا رنگی دگر به خود میگیرد .
عشق در آنجا جاودانه میشود ....

بوی ...

لحظه ی آخر بهم گفت : 
« نامرد...! حرفات خیلی بوداره !»
و رفت ...
و من هنوز دارم فکر می کنم که از حرفای من به جز بوی گلهای رزی که هر روز می خریدم  چه بوی دیگه ای میومد ؟

یادم نرود...

نمی شود تو را ز خاطر برد ...

اما من کنار همه ی خاطراتِ با تو بودنم

یک علامتِ ضربدر قرمز گذاشته ام 

 که یادم نرود  می خواهم تو را از یاد ببرم ...!    

سارا.ت                   

  

بیا و ...

میدانم که خواهم رفت و نخواهم ماند  

پس تو را به حرمتِ سکوتِ بال ِ قاصدک قسم  

بیا و اندکی بیشتر کنار خاطره هایم بنشین  

تا فردا روز اگر وقت شد و گذری به خاطره ها کردی  

به یاد بیاوری که کسی ، روزگاری ، به خاطره ی تو زنده بود ...!! 

سارا.ت