هلال ضیافت

این روز ها به بال ملائک نزدیک تر میشویم  

ماه خداست دیگر ...  

به دروازه های تمام باز عرش نزدیک میشویم ! 

 راستی ، میدانستی ؟

در روزه هر چه تشنه تر شویم  

سیراب تر میشویم ...؟!

...1

برای شادی روح زخمی ام  

همه ی پنج شنبه ها را  

فریاد خیرات میکنم ...!

ودر هیاهوی خسته ی این فریاد ها  

صدای فاتحه نخواندنت...!  


 

مرده ام   

.

 کسی نیست روی قبرم  

گل پرپر کند ...! 

 

و تنها فایده مردنم همین میشود  

که گل ها کمی بیشتر زنده می مانند!

حضور و ظهور

 شاید این روز ها  

خیلی ها  

  "ایاک نعبد و ایاک نستعین" را  

برای آمدنت زمزمه کردند ...! 

اما کدامشان یک بار دلشان شکست و  

اشکشان زمین گونه شان  را آبیاری کرد ؟ 

.. 

پس هنوز هم برای آمدنت  

دعای فرج ها باید خواند ...  

 

 می آیی  

فقط کافیست باورمان شود ... 

  ولی آقا ... 

چه میشود امروز که روز حضورتوست  

بهانه ای شود برای ظهور ؟! 

رژه

صورت به صورتم که میگذاری  

هوای شرجی نفس هایت  

می وزد به گردنم ! 

و پیاده نظامان مژگانت  

رژه می روند در انحنای خیابان گونه ها...!  

بالا... 

پایین... 

بالا.. 

پایین 

.. 

 

...

لیلای من  

این روز ها روز های خوبی نیست  

این روز ها که تو به لیلای درون قابت دل بسته ای  

و لیلا بودن خود را از یاد برده ای...! 


 

محبت یخی ، عشق یخچالی ..! 

گلم ... 

دست های همیشه  گرم الهه ها که  

به خونِ یخ ِ بی وفایی ها آلوده نمیشد ! 


 

رویا هایم را پاک و زلال کردم  

تا مثل آینه ها باشد ! 

دریغ ..  

که عمر آینه ها کوتاست! 

خدا، غریب ، اینجا...

هنوز بشر گامی به سوی فهمیدن درخت بر نداشته 

و کسی نمیداند که اگر پنجره باز شود ، زاویه تفکر مغز انسان تغییر خواهد کرد !

 

نمیدانم  

شاید کسی تا به حال درک نکرده 

 که اگر قضیه آپارتمان در علم هندسه شهرسازی 

 اثبات نمی شد ،  

خدا کمی نزدیک تر بود  ...!