برای آن دخترکی که "روزی" چشم هایش پروانه داشت !
چند شبی هست
دست هایی از ارتفاع
مرا پرت میکنند ...!
چشم که باز می کنم
درد استخوان مجال فکر به هیچ درد دیگری نمی دهد !
اما ...
صدای جیغ های کسی هنوز
دیوار زمان را می شکند!
لنگ لنگان ،
دست به دیوار
با مشتی آب ، خودم را در آینه پذیرایی می کنم !
و درد هایم بیشتر می شوند
وقتی فکر می کنم
که "من"
مسئول بر هم زدن شادی های کودکانه ی دخترکی هستم
که چند وقتی هست
زیر درخت توت 76
پروانه های مرده چشمانش را دفن می کند !
لبهای خشکم و چشمان سرخ هم اگر چیزی نگویند
خودم می دانم دختری که مادر می گفت
هیچ وقت موهایش شانه نداشت
و همیشه شوق بالا رفتن از درخت،
عروسک هایش را ناراحت می کرد،
هر شب
همه این 13 سال را
با گریه در من فریاد می زند!
کابوس . . .
سلام
هر شب
همه این 13 سال را
با گریه در من فریاد میزند...
مثل همیشه زیبا و بدیع...
همه کودکی هایمان را همانجا تنها گذاشته ایم و آمدیم
و همه هم می دانیم که هرشب همه شان گریه می کنند!
فقط
فقط ...
به روی خودمان نمی آوریم !
سلام . زیباست مثل رود مثل گل
سلام
شعر زیبایی بود
به خصوص اون قسمتی که:
پروانه های مرده چشمانش را دفن می کند !
پیروز باشی
سلام برشاعرواژه ها
ممنون ازدعوتت
چندبارشعرهاروخوندم ولذت بردم
"من"
مسئول بر هم زدن شادی های کودکانه ی دخترکی هستم
که چند وقتی هست
زیر درخت توت 76
پروانه های مرده چشمانش را دفن می کند !
عالی بود
خاطره هایت لطیف!
سلام گلم چرا این قدر غمگین؟
[گل] درود گرامی :
ما، جوانان ایران ، اعلام می کنیم که نه تنها از امنیت سه جزیره خلیج
پارس ، بلکه از وجب به وجب خاک مقدس ایران دفاع خواهیم کرد.
یادمان باشد شهر بحرین 36 سال پیش با سکوت و کم
فرهنگی و ندانم کاری دولت و ملت ایران از دستمان رفت ...
تازیان امارات - ایرانی بیدار است و از تمامیت ایران تا آخرین نفس نگاهبانی میکند
خداوند نگهدار ایران و خلیج فارس باد .. [گل]
سلام و تقدیم احترام
زیبا بود بود و دوست داشتنی
با افتخار منتظر حضور و نظرات شما هستم
سلام
دوست عزیز
شعرتان را خواندم احساس آن را دریافت کردم
موفق باشین
سلام
زیبا بود
خواندم ولذت بردم
شما را به خواندن سه رباعی دعوت می کنم
درپناه حق
سلام
شعری در نوع خود بی نظیر
زیباست
خوشحال میشم آپ شدید خبرم کنید
با مطلبی جدید به روزم
Regards
F.Javidzadeh
تورا من چشم در راهم
...............................
نمایشگاه بین المللی کتاب
نشانی: شبستان راهرو 16
غرفه ی شماره 19
دفتر شعر جوان
سلااام به سارای عزیز شاعرگرانمایه....
ازوبسایت استادبزرگ وفرهیخته رفیق نیا آشنا شدم باهاتون
ببخشید که با تاخیر خدمت رسیدم
از اشعار بکر و استادانه شما بسیار مستفیذ شدم و بهره بردم تبریک میگم
مانا باشید و شادزی
خواهش میکنم
نظر لطفتان است !
با آرزوی موفقیت برای شما ...
سلام
من اومدم دیدم عزیز
شعر قشنگیه و قابل تامل با طرح داستانی خوب.اما اگه به نظرم فشرده تر بشه عالی خواهد شد.
با مهر و احترام
! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک ! هان ، ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
مهدی اخوان ثالث
=================================
سلااااااااااام به سارای نازنین و صمیمی
خواهش میکنم وظیفم بود عزیزم شما بزرگوارید عزیز دلم
از تشریف فرماییت بی نهایت خرسند شدم عزیزم
مانا باشی ....
شرمنده کردین خانوم ...
در پناه خدا
دوست عزیز درود به روزم و منتظر نظر با ارزشتون
سلام ..ممنون از ابراز لطف و محبتت...اگر مطالب اسفند ۸۷ رو بخونید به جواب سوالت می رسی....از شعر زیبات هم ممنون...به محمد سلام من رو برسون...شاد باشی...یا علی
خواندم واستفاده کردم
شما را به خواندن دو غزل دعوت می کنم
در پناه حق