ساختن
قافیه نزدیک است
غزلی باید ساخت
و به اندازه ی پروازِ کبوتر باید
نور از باغچه ی زنبق چید !
تا رسیدن به حریر ِنفسِ صبح و بیداری خورشید
غرق می باید شد در دلِ برکه یِ خواب
تا که اندیشه کمی ، خستگی از تنِ خود دور کند
در سرآغازِ طلوعِ یک صبح ،
بذرِ پر حاصلِ دیدار بکاریم
و با قاشق ِامیّد غذایش بدهیم ...!
و چه خوب است تبسّم بنگاریم به لوحِ صورت
تا که جاوید بماند این لوح !
تُنگِ ماهی تَنگ است
حوضکی باید ساخت ، تا که ماهی در آن ، فکرِ دریا بکند !
فاصله بین دو دل ، بین دو چشم
فاصله بین دو دیدار ، دو پندار ، دو رفتار
دور است ... بسی دور...
جاده ای باید ساخت ...!
قافیه نزدیک است
غزلی باید ساخت...!
سارا.ت
سلام
گفتم یه سری بهت بزنم
دیدم آپ هم کردی
خیلی زیبا بود
موفق باشی
خدا نگه دار
بی گمان سارا جان غزلی باید ساخت
مثل یک زورق پیر در دل آب انداخت
باید اسبی ز پر و بال صبا قرض گرفت
تا توان هست به امید رخش باید تاخت
حوضکی باید ساخت لیکن آن هم تنگ است
ماهی قصه ما دل به دریای نگاه گل باخت
................................
ببخشید
بداهه بود
شعرت خیلی قشنگه
موفق باشی
یا حق
سلام سارای عزیز
خوبی؟
راستش به کسی خبر ندادم که آپ کردم..
با این حال ازت معذرت می خوام آبجی گلم...
شعرتو ذخیره می کنم تا بخونمش
همیشه شاد باشی
بای سارا خانم بهتر از گل...
سلام
اگه زیبا نبود مطمئن باش میگفتم
حتما زیباست که گفتم خوب بوده
این شعری هم که گفتی
شعر نو هست که من زیاد در شعر نو مهارت ندارم
و همیشه وسط راه کم میارم
اما چیزی که نظرم رو جلب کرد
وزن و آهنگ زیبایی بود که در شعر وجود داشت
مضنون شعر هم بد نبود ولی کلا شعر نو واسه این
به وجود اومد که شاعربه دور از قافیه پردازی به فکر
افقهای خیلی بلند باشه و حرفهای خیلی بزرگی بزنه
ولی شاعران معاصر متوجه شدند
که شعر نو نمی تونه خیلی هم
به افقهای بلند برسه
چون شاعران کلاسیک
قبلا به این افقها دست پیدا کرده اند
نکته دیگه:
شاعرهای معاصر چه شعر نو چه کلاسیک و قافیه دار
باید به فکر نوآوری از خودشون باشن
این شعر آدمو نا خودآگاه یاد سهراب سپهری میندازه
نمیگم ازش تقلید کردی چون حرفت چیز دیگه ای هست
ولی طرف این شعر رو میخونه یاد همون شعر قایقی خواهد ساخت میوفته بعد ممکنه همون شعر رو واسه خودش زمزمه کنه ... و در نهایت شعری که گفتی ممکنه فقط یه رابط بشه بین خواننده و سهراب بنابراین باید لفظ رو ازآن خودت کنی
و شعرت مختص طرز فکر خودت باشه و از کلمات و الفاظ خاص خوت استفاده کنی
اما کلا اینا نظر من بود
اگه فقط 17 سالته پس میتونی به آینده خیلی امیدوار باشی
چون تازه اول راهی
ما که دیگه داریم پیر میشیم!
به هر حال مثه اینکه زیادی حرف زدم
به امید دیدار
امیدوارم موفق تر بشی در عرصه ی شعر
خدا نگه دار
خیلی زیبا بود سارا جون موفق باشی عزیزم .
سلام
این شعر جدیدت واقعا زیبا تر بود چراکه سعی کردی خودت رو به خواننده ثابت کنی و دیگه خبری از تکیه کلام شاعران بزرگ شعر نو نیست .آهنگ شعر زیبا بود و خیال پردازی شعر هم در حد خوبی بود
بهت تبریک میگم واقعا میتونی شاعر خوبی بشی به شرطی که همینطور روز به روز دنبال پیشرفت باشی.موفق باشی خدا نگه دار
سلام ممنون که اومدید پیش من . خدا به من اون صبرو نداده چون همش بهونه میگیره دلم . راستی شعرها و وبلاگتون قشنگه . ارادتمند
بد جوری دوست داشتنی بود٬توی دلو خونه ای داشت
اما یه روزی بی خبر رفت و منو تنها گذاشت
رفت که به من نشون بده که روزگار چه بی وفاست
هر چی یه روز تموم میشه ٬فقط خدا بی انتهاست
((سمیر))
..........................
یا حق
سلام سارا جان
اولا که من همیشه سعی کردم
کنار شعرای قشنگت باشم
و نظر بدم
شعر جدیدتم قسمت نظر دهی نداره
واسه همین تو نظرات همین شعر
نظرمو گفتم
شعرات واقعا قشنگه
من جواب هر شعری رو با شعر نمی دم
قربانت
یا حق