گرچه تنها ترینی تو،اما
عشق هم سخت تنهاست،تنهاست
کاش با من دل عاشقی بود
تا بگویم ظهور تو فرداست ...
پشت ثانیه شمار این چراغ قرمز
که اجدادمان دفن شدند و ما خیره به این چراغ به دنیا آمدیم
همه در انتظارند ...
در این ترافیک زمان
که خدا هم محض دلخوشی ثانیه ای را هل نمی دهد
هیچ اتفاقی
نه از دست های ما
نه از دیوار این کوچه
ــ که پیرزن محل هر روز آب و جاروش می کند _
نمی افتد
و درعادت به رنگ این چراغ
ماشین ها خاموشند!
تو اما می آیی
و چراغ سبز می شود
و این اتفاق افتادنی نیست !
این اتفاق را شاید روزی خدا
بعد از آب و جاروی پیرزن
از روی دیوار این کوچه بیندازد !
میلاد نور بر شما مبارک باد
راستی امشب تولد منم هست اگه بیای پیشم خیلی خوشحال میشم...
لذت بردم...
سلام بر سارای عزیز
ممنون ازحضورت
زیبا بود اما نه به اندازه ی کار قبلیت
من هنوز کار قبلیت را یکی از بهترین کارهات میدانم
این کار هم زیبایی خودش ر اداشت
اما میتوانستی ایجاز را هم رعایت کنی
تا کارت زیباتر شود
در کل لذت بخش بود
پایدار باشی دوست خوب من.
سلام
بسیار دل نشین بود.دست مریزاد.
فقط ؛ترافیک زمان؛کمی بیش از اندازه توصیفی شده بود.
در هر صورت تو این وبلاگ همیشه شعر های متفاوتی هست.
سلام
عیدت مبارک
متشکرم ازدعوتت شما به بنده ووبلاگ بنده همیشه لطف داشتیدو دارید متشکرم
خواندم ولی این بارنتوانستم شعری بگویم شاید بخاطراینه که فاصله هاافتاده...
ما همیشه ازچراغها گذشته ایم بدون اینکه رنگ چراغ رادونسته باشیم.
لحظه هایت سبزسبز!!!
سلام شاعرواژه های ناب!
بااحترام به روزمبارک نیمه ی شعبان
به خواندن چند درددل شاعرانه دعوت هستید
حضورشما جشن ما رابابرکت خواهد کرد
سایه هایتان خنک!
سلام
ممنون از دعوتت
شعر زیبایی بود
پیروز باشی
کمی در درک مفاهیم دچار تضاد شدم. احساس کردم امید و ناامیدی به گونه ای در تضاد قرار گرفته اند. چقدر زیباتر میشد اگر "که پیرزن محل هر روز آب و جاروش می کند "را به "که پیرزن محل هر صبح جمعه آب و جاروش می کند " تغییر می دادید. اینگونه غربت انتظار بیشتر در شعرتان نمایان بود
نمیتوانم بفهمم چرا میگویید"تو اما می آیی و چراغ سبز می شود " اما بعدش میگویید "و این اتفاق افتادنی نیست !"
بی رونقی دنیا در انتظار را به زیبایی به قلم کشیده اید.
سبک شعرهایتان شدیدا رو به تغییر است . دقت کرده اید؟ اما پیشرفت کاملا مشهود است.
راستی چه خبر از بهشت؟!!! ما که همچنان اسیر جهنمیم. (اگه بابام اینجا بود الان غر میزد. از اون جهت! چشمک) ولی قراره یه چند روزی بریم یه جایی که از بهشت شما قشنگ تره!!
سلام به دوست عزیزم
اگر گفتم این اتفاق افتادنی نیست باید قسمت بعد رو هم با دقت خوند تا متوجه شد دیگه !!!
این اتفاق افتادنی نیست انداختنیه !!! توسط خدا !
زیبا سرودی عزیزم.عیدت مبارک.پایدار بمانی.
سلام سارا جان
خوبی؟
شعرت رو خوندم
کار زیبایی بود
نگاه مثبتت در این شعر رو دوست داشتم
اما به نظرم از ایهام " افتادن " خیلی تا به حال استفاده شده
و بهتره به فکر اتفاق های نو در زبانمون باشیم
با توجه به اینکه استعدادش رو در تو کاملا می بینم
بسیار لذت بردم
موفق باشی
درود سروده هایتان زیباست زیبا برقرار باشید زبان ساده ای دارد که حرف هایش صمیمانه است -بدرود
سلام
شعرت رو خوندم و دوستش داشتم. افتادن اتفاق ها هر چند کشف تازه ای نیست اما در شعرت خیلی خوب نشسته است.
فقط بند آخر بعد از آبو جاروی پیرزن واقعا اضافه اس.
چون قبل تر وقتی از دیوار می گی پشتش پیرزن و جاروش میاد . و در اخر وقتی خدا اتفاق رو از روی دیوار بیندازد دیگه آب و جارو رو در معنا داره.
داشتم فکر می کردم چقدر قشنگ می شد این اتفاق از پشت دیوار می افتاد تو کوچه...مث توپی که پرت می شه و بعد بچه ای از پی توپ میاد...
رو ایجاز شعرت کار کن...کار خوبی می شه.
ماندگار باشید
سلام .
قشنگ بود سارا .
ممنونم از دعوتت .
سلام سارا
مبارکت باشه
چون موضوع شعر یه موضوع عمومیه نظری نمی دم
ولی مفاهیم با انتخاب هوشمند شما از زیر واژه ها خود نمایی می کردن
پشت ثانیه شمار این چراغ قرمز
که اجدادمان دفن شدند و ما خیره به این چراغ به دنیا آمدیم
همه در انتظارند ...
تمدن ما تمدن دست خر پلاستیکی است.هیچ چیزش طبیعی و صادقانه نیست.
همه چیز مصنوعی است و نقش بازی می کند.اتومبیل،دموکراسی،
میهن پرستی،همه مان ذکر مصنوعیند
آپ شد
شلیک به شقیقه
سلام.خیلی زیبا بود
مخصوصا
در ترافیک زمان
که خدا هم محض دلخوشی ثانیه ای را هل نمی دهد
موفق باشی
با سلام
حرفهای من بوزینه های نادری هستند
که در قفس فروشگاههای کساد
به مشتریان چنگ می زنند
جیغ می کشند
و فقط زنها و بچه ها از چشمهای من می ترسند
بگذار دیوانه بمانم
سلام
دارم خاطراتمو مینویسم شاید به راهمایی شما نیاز داشته باشم
خفیف نوشته شده اما عمیقه...
منتظرتم که بدونی گه گاهی"باغچه کوچک ما سیب دارد"
سلام سارا خوب
فقط می تونم بگم آفرین!
سلام
"آرمود" با یه کار جدید بروزه
میخوام این بهونه ای باشه برا تجدید دیدارتان
چطوره؟[گل]ِ
سلام
آپم.خوشحال میشم سری بزنی
اتشها رو به خاموشیست ... سرما درین تابستان مرا میا زارد...قصه تلخ این زندگی هر روز حکایتی تازه می اورد
و درین شبها قلم قدرتی برای نوشتن ندارد... اما واژه های همچنان مرا به خروش وا میدارن.....ای ستاره روشن من
به انتظارامدنت ثانیه ها را شماره میکنم...بازا ای ستاره من خیلی وقته بهم سر نمیزنی
یادم کن..[گل]
___♥♥♥______♥♥♥_____
__♥_____♥_♥_____♥___
__♥______♥______♥___
___♥___آپیـــــم___♥____
_____♥_______♥______
_______♥___♥________
_________♥__________
_______♥___♥________
_____♥__زووود__♥_____
___♥____بیــــا____♥___
__♥______♥______♥___
__♥_____♥_♥_____♥___
___♥♥♥______♥♥♥____
و این یعنی گرگ و میش را راه انداخته اید ؟؟
یعنی دعوت ؟؟
سلام سارا
برای عرض ادب خدمت رسیدم و همچنین دعوت برای قدری فراموشی
من شروع کردم به نوشتن . ازین به بعد نوشته هام به روزه و زاییده این فکر معیوبم ...
یه پیشنهاد دارم برات : جواب همه ی کامنت های دوستان رو بده ...
سلام دوست عزیز
چشم / سعی می کنم از این به بعد حتما این کار رو بکنم
هر چند تا بحال هم اگر جواب کامنت ها را اینجا نمی نوشتم حتما در بلاگ دوستان از خجالتشان در می امدم.
به هر حال پاسخ ندادنم را به حساب بی ادبی یا کم حوصلگی نگذارید
این چند روز نه دسترسی درست و حسابی به نت داشتم و نه جای مناسب و مشخصی ...
از فردا در انتظار پر حرفی های همیشگی ام باشید .
در پناه خدا.
سلام سارا جون فاطمه م یادت هست؟
واسه گفتنه یه چیزی اومدم ...
تو برنامه ماه عسلو میدیدی؟
ماه رمضونا پخش میشد..
اگه میدیدی و دوسش داشتی به این ۲تا سایتی که میگم برو...
فکر کردم شاید تو هم بخوای کاری بکنی
http://www.mahassal.blogfa.com....
http://www.ahsan68.blogfa.com/
اول بیشترشو بخونو خوب روش فکر کن بعد تصمیم بگیر
یا علی
تا بعد
آدرسه وبلاگم