دستان تو که نباشند
هجوم اینهمه تنهایی را
تاب نمی آورد این اتاق.
زمان
روی دست ثانیه ها جان می دهد
فضا گم میشود
من میسوزم و سقف اتاق قندیل بسته است !
یادت که نرفته ؟
ما نقطه مسالمت فصل هاییم!
آدم برفی چشم های من
کلافه از آفتاب یک در میان روزگار
زیر سایه ی خورشید چشم تو
در خواب زمستانیست!
.... نوشت :
این تاخیر 3 ماهه نه تنبلی بود نه بی بهانگی ، نه ...
بهترین روزهایم در این چند ماه گذشت و حتی بدترین ...
اردیبهشت سراسر شادی بود و خرداد...
حیف که مشغله های پی در پی مجال نوشتن نداد.
نمیدانم در این همه مشغله و مشکل اگر کنارم نبودی
تکه تکه های وجودم را ، شکسته های دلم را
روی دست های چه کسی میریختم ، روی شانه های چه کسی گریه می کردم ؟
ممنون بخاطر بودنت ...
ممنون