عصبانیت مسخره است این روزها !
و گریه ، مسخره تر ...
تو به قصه هایی که میخواندیم "عادت" کردی
خب من هم "عادت" میکنم به غصه هایی که مرا میخوانند !
قهرمان که نه !
دلقک نمایش های مضحک روزگارم این روزها....
درد نان ندارم ولی نمیدانم چرا
به احمقانه ترین شکل
صورتک میزنم
و از پشت صورتک با اشکی از سر دلسوزی
دست تکان میدهم
برای کسانی که حاضرند پول بدهند
تا به دماغ قرمزم بخندند!!
{"تنهایی" تنها شایسته خداست! ، و تنها هدیه ی خدا به بندگان ساده دلش !
{یا انیس من لا انیس له ...ادرکنی ...
ای همنشین کسی که همدمی ندارد ....
سلام شاعرواژه ها
مثل همیشه عالی بود
ازشعرات الهام گرفتم جسارتم راببخش
گریه
پاس گل عاشقی ست
وغصه
گل زندگی!
پیروزچه کسی ست؟
دردنان؟
یادلقک نان؟
خنده
کارت زرد بازی ماست
وشادی
اخراج ازبازی
بازنده چه کسی ست؟
اشک نان؟
یا قهرمان قصه ی نان؟
رفیق نیا
سلام به شما .
فراموشمان نشده شما و وبلاگتان را ! :-)
یه لیست بلند بالا دارم که مختص وبلاگ های دوستان بلاگفاییست و فقط به روز شدن اونها را نشون میده .
متاسفم که نیومدم سر بزنم .
و متشکر که سر زدید .
نوشته زیبایی بود و پی نوشت زیباتری .
در پناه خدا باشید ... یا حق .
پای چوبینم در خاک
کلاه مسخره ای بر سر
جل پاره ای بر تن
این است شکوه و جلال من
تا مرغکان سبک بال
از آسمان دلم گذر نکنند
که ترس
تنها وظیفه ی من است
و تنهایی
تنها پاداش من است !
حتی در آن زمان که باد می آید
تا غصه های مرا
بشوید از تنم
تنهاترینم !
غمگین ترینم !
من نمی خواهم ؛ مترسکی باشم در گندمزار
نمی خواهم هیبتم را , پرندگان دریابند
نمی خواهم زشتیم , بهای من باشد
می خواهم بذری شوم
تا هزار خوشه دهم
و در ضیافتم , همه بنشینند
می خواهم خاک شوم
تا در سینه ام
ریشه ها را دریابم
می خواهم چشمه ای شوم
شعله ای
نوری
می خواهم لبخندی شوم
بر چهره ای غمین
ای کاش
ای کاش
حتی عروسکی شوم
در دست کودکی فقیر
نه !
نمی خواهم مترسکی باشم در گندمزار
Regards
F.Javidzadeh
سلام
وبلاگ قشنگی داری
مطالب زیبایی نوشتی
موفق باشی
به این وبلاگ سری بزن
بای[گل]
...من هم "عادت" میکنم به غصه هایی که مرا میخوانند !
عصبانیت مسخره است این روزها !
و گریه ، مسخره تر ...
تو به قصه هایی که میخواندیم "عادت" کردی
خب من هم "عادت" میکنم به غصه هایی که مرا میخوانند !
عادت؟!
/.../همین
.
همین
سلام
شعری ساده و صمیمی و خوب اما می توانست عناصر شعری از جمله تخیل پر رنگ تر از این ها باشد و اگر کمی فشرده تر می شد به نظرم بهتر و تاثیر گذار تر می شد.مطالعه ی دقیق شعر دیروز و امروز راهگشاست.
با احترام تمام
زحمت چه می کشی پی درمان ما طبیب؟!
ما به نمی شویم و تو بدنام می شوی ...
.
و اگر کرم نبود
زندگی چیزی کم داشت !
جالب بود...
شما بازیگر سیرک که نیستید؟!
البته ناراحت نشینا.همه ی ما بازیگر سیرک هستیم.
سلام .
تو به قصه هایی که میخواندیم "عادت" کردی
خب من هم "عادت" میکنم به غصه هایی که مرا میخوانند !
من این سطرها را دوست داشتم .
ممنون بابت دعوتت.
سلام
اگر بدونید چقدر سختمه نظر دادن در مورد اینچنین مطالبی
چند روزه خوندم و لی سخته چون کارشناسش نیستم
اما
ای همنشین کسی که همدمی ندارد...
خیلی زیباست این جمله
حقیقت هم همینه باید انسان خودشو برسونه به این مقام
که تنهاست و تنها میمونه تا تنها نشده
یا انیس من لا انیس له ...ادرکنی ...
پرواز را به خاطر بسپار ...
تو به قصه هایی که میخواندیم "عادت" کردی
خب من هم "عادت" میکنم به غصه هایی که مرا میخوانند !
سلام سارایی
چقدر قشنگ نوشتی!!!!
سکوت می کنم و عشق در دلم جاری ست
که این شگفت ترین نوع خویشتن داریست...
با سلام و احترام .
دعوت می کنم به دیدن چند تصویرسازی جدید بنده بیایید .
سلام
کفشای لنگه به لنگه
می پوشه که هی بلنگه
پای راستش می ده جفت پا
تا پای چپش بلنگه...
سلام
با یک شعر به روزم و منتظر حضور شما .
[گل][خداحافظ]
سلام به سارای عزیز ... دوست قدیمی
شعرت عالی بود و خوندنی
مدتی بود برای نت وقتی نداشتم
اگه وقت داشتی یه سر بیا!
پیروز باشی
سلام خواندمت زیبا بود پیشاپیش نوروز باستانی مبارک...چشم انتظار اومدنتون هستم