محتاج یک آیینه !


      بتاب روی دیوانگی هایی که از من نیست

ببار روی دست های غریب

و سالها بنشین به صیقل دادن گونه های غریبه ای

تا دوباره چشمهایت را در آن ببینی ...!


در د های ما بی پایان است

از "تاسف" دیروز بگیر

تا "افتخاری" که این روزها نمی کنیم...!


       سالها بعد ...

پیرزنی در پانتئون روی قبرم مزامیر می خواند

و در سطح سیاه سنگم چشمش را تماشا می کند !

آه ...

هیچ کس گونه اش را به او نبخشید...

نظرات 44 + ارسال نظر
داود مرادی جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 05:47 ب.ظ http://sokouteshenidani.blogfa.com/8902.aspx

از رنجی خسته ام که از آن من نیست
بر خاکی نشسته ام که از آن من نیست
" حضرت شاملو "



سلام سارای عزیز
ممنون از حضور مهربانت
چقدر مرا با این سطرت یاد شاملو انداختی
خواندمت
لذت بردم
زیبا بود و یکدست
آه ...
هیچ کس گونه اش را به او نبخشید...


پایان بندی کار هم خوب صورت گرفته بود
همیشه باشی دوست خوب من
بدرود.

سلام
ممنون از اینکه شما هم مرا یاد شاملوی بزرگ انداختید
مدتها بود که بخاطر مشغله ها وقت نکردم شعر هایش را بازخوانی کنم
در پناه خدا ...

رفیق نیا جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.rafighnia.blogfa.com

سلام
شاعرواژه ها!

(در د های ما بی پایان است

از "تاسف" دیروز بگیر

تا "افتخاری" که این روزها نمی کنیم...!)

عالی بود لذت بردم هنوزم دارم می خونم

(بتاب
به دیوانگی هایی که ازمن نیست)

لحظه هایت پرتقالی!

رفیق نیا جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://www.rafighnia.blogfa.com

تقدیم به شاعرواژه ها!

تو
پازل قصه ی منی اگر
من شروع توباشم.
ومن
پازل غصه ی توام اگر
تو
پایان من باشی!
رفیق نیا

واقعا زیبا بود
لذت بردم
گاهی با خوندن شعر ها و نوشته های آدم های دیگه به این پی میبرم که همه ی آدمها یک "درد مشترک" دارن ...
شاد باشید و پرتغالی ...

سولماز حسن زاده جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.furughkamyar.blogfa.com

سلام عزیز
از دردهای ما بی پایان است ببعد شعر قوی تر شده بود واون بند قوی ترین بند بود بنظرم
آه نباشه هم لطمه ای به شعر نمیخوره
موفق باشی

سلام
خیلی ممنون از حضورت سولماز عزیز
ممنون از راهنماییت ...
در پناه خدا

همیشه جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام
زیبا بود ، مثل همیشه
پیرزن خواهد فهمید که هیچ آینه ای زلال گو نه های تو نمیشود !
اما حیف که دیر می فهمد ...
و دلخوش کردن به سنگ سیاه ...
آه ...

سلام
تو همیشه آن چیزی از این نوشته ها دستگیرت می شود که ...

کامران رسول زاده جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://haftsalegi.persianblog.ir

سلام
من بی دعوت کارهای شما رو دنبال می کنم.
در مورد شعرهای شما حرفهای زیادی دارم همیشه اما اینجا مجال خوبی نیست.فقط به این بسنده می کنم که شعرهاتون حوالی شاهکار شدن قدم می زنن و از خوندنشون لذت می برم..

سلام
و جز قطره های عرق شرم بر پیشانی هیچ ندارم برای گفتن ...

ممنون از این همه لطف

رضا...... جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 11:21 ب.ظ http://WWW.RETICENCE.BLOGFA.COM

سلام.......ممنون که وبلاگ بنده سر زدید......
امیدوارم بازم ببینمتون...............!
شاد باشید و سلامت.........

فاطمه شنبه 8 خرداد 1389 ساعت 12:04 ق.ظ http://gom-shodeam.persianblog.ir/

بسیار زیبا بود.لذت بردم.منتظر نظرتون می مونم.موفق باشین.

غزال مرادی شنبه 8 خرداد 1389 ساعت 07:22 ق.ظ http://degardisy2.persianblog.ir

سلام سارای عزیز
شعرت را خواندم وازآشنایی زدایی هایش لذت بردم
پیرزنیکه در پانتئون مزامیر می خواند

بازهم منتظر کارها زیبایت هستم

ولدبیگی شنبه 8 خرداد 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://saharvaladbeygi.blogfa.com

سلام . خیلی قشنگه .

farshid یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 12:28 ق.ظ http://farshid.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
شعرت زیبات رو خوندم پیروز باشی

محمد علی حسنلو یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 08:54 ق.ظ http://poem-m.blogfa.com

سلام سارا .
همانطور که غزال گفته پایان شعرت و آشنایی زدایی ها جالب توجه بود .

انا ماریا یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 02:11 ب.ظ http://annamaria1.blogfa.com

اینجا خدا تصمیم میگیرد
تا کلمات جادو شود
و فال نگاه تورا بگیرند
دوست عزیز شاعر به روزم ومنتظر نگاه تو

سحر یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 10:56 ب.ظ http://www.neg69.blogfa.com

سلام سارا خانوم خوبی؟قشنگ بود موفق باشی

مظاهر شهامت دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 06:23 ب.ظ http://www.shahamat.blogfa.com

اینقدر سخت نگیر .آدمی خیلی زود به تلخی عادت می کند . موفق باشی

نامحرمانه سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 07:56 ب.ظ http://namahramaneh.blogfa.com

هیچ کس گونه اش را به او نبخشید...
بسیار بسیار زیبا بود
ممنونم

سودابه سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 08:39 ب.ظ http://das3434

زیبا بود عزیزم
در این فکرم که پیرزن چه دیر به یاد چشم هایش می افتد ...

احمد سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 09:08 ب.ظ http://daniyalmehr.blogfa.com

امدم با حرفهای دل خدایی ام....ای دوست امدم و رازهای دلم اشکار کردم....اندوخته راه قلبم را در برابر چشمان تو گذاشتم ...تا تو بخوانی و بدانی چگونه میاندیشم...صحبتهایم دراز شده ان...بر من ببخشایید...در برابر هجوم واژگان و شورش احساساتم نتوان ایستاد...باید نوشت و فریاد زد....ای دوست....امدی مرا اگاهی ده از ان اندیشه و احساس و باور و اعتقادت.. و اگر انتقادی داری...و اگر اصلاحی بازگو...که اینجا مکتب عشق است....پیشاپیش از حضور صمیمانه ات سپاسگزارم.شاد باشی و مانا....

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 03:13 ب.ظ

سلام خسته نباشید واقعا مطالب زیبایی دارید بدون حاشیه در سطح عالی ، بقول دوستان بمانی.


ما کودکان زود به پیری رسیده ایم

دروغین سپیده ایم ، صبح کاذبیم

سلام
ممنون از لطفت عزیز
کاش اسم و آدرستان را مینوشتید خدمت برسیم ...

مهدی تقی نژاد چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 03:25 ب.ظ http://golbon1.blogfa.com/

بانو
روزی که آمدی
فرشتگان
زمین را زیور بستند
و کبوتران
گیسوان درختان را
چشمانت نگینی است
بر گستره زمان
که دیدگان خورشید را
خجل می سازد
*
تو آن اقیانوسی
بانو
که گستره عالم را
پر از ستاره ساخته
پر از ستاره و مروارید
میلاد حضرت زهرا و روز زن بر شما مبارک.[گل]

سلام
ممنون از لطفتان
برشما هم مبارک ...

تلخوووون پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 02:09 ق.ظ http://lost-one97.mihanblog.com

سلام دوست خوبم
...
کسی در اینه مرا تکرار می کند
صد چین دروغ می گوید
و
سال هاست
دروغ هایش را
باور می کنم ...

تقدیم به شما
حسی زیبا و قلمی قوی دارید
لذت بردم
همیشه لبخند ایینه باشید

ممنون از حضورت عزیز
شیرین باشی ...
همیشه
در پناه آن یگانه "دوست"

لیلا نوروزی یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 12:21 ب.ظ http://WWW.leilanoroozi68.persianblog.ir

با وجود مرگ هم دست ما در پی چیز گمشده ایست.

فرزاد رنود یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.armud.blogfa.com

شعرتون رو خوندم و لذت بردم
ساختار خوبی داشت
دارای یک روایت خطی که مخاطب را اذیت نمکرد
در ضمن (آرمود ) به روزه

[ بدون نام ] یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://http://www.beheshtenazm.blogfa.com/

سلام
دنبال چیز تازه ای در نوشته هایتان هستم با کاویدن بیشتر.
فداتشم

saeed دوشنبه 17 خرداد 1389 ساعت 11:22 ق.ظ http://divaremablogspot.com

سلام . خوشحالم که با یادداشت ها و سرودها تان آشنا شدم و پیشتر و بیشتر خوشحالم که با شما آشنا شدم . . . سبز بمانی عزیز .

موج سودا دوشنبه 17 خرداد 1389 ساعت 10:33 ب.ظ http://mojesoda.persianblog.ir

بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

سی ما سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 11:19 ق.ظ http://30manozari.blogfa.com

سلام
چقدر شعرهات زیباست دختر!
واقعا لذت بردم

سلامی سیمای عزیز
ممنون از حضورت ...

زیبایی هاش بخاطر گلی همنام شماست !!

داریوش حامدی سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 10:10 ب.ظ http://www.ddrp.blogfa.com



آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر ؛ با آن پوستین سرد غمناکش

باغ بی برگی

روز و شب تنها است

ساز او ، باران ؛ سرودش ، باد

جامه اش شولای عریانی است

ور جز اینش جامه باید

بافته بس شعلهء زر تار پودش باد

گو بروید یا نروید ، هر چه در هر جا که می خواهد یا نمی خواهد

باغبان و رهگذاری نیست

باغ نومیدان

چشم در راه بهاری نیست

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد

ور به رویش برگ لبخندی نمی روید

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست

داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت

پست خاک میگوید

باغ بی برگی

خنده اش خونی است اشک آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن

پادشاه فصلها پاییز

باغ من


اخوان ثالث

فاطیما کرمی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 09:55 ق.ظ http://khfatima.blogfa.com

سلام نازنین
الان اومدم برای تشکر
میام سرفرصت میخونمتون

هادی وحیدی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://http://www.na-771.blogfa.com/

سلام و ادای احترام و سپاس

رضا شیبانی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 04:30 ب.ظ http://www.rezasheibani.parsiblog.com/

سلام
ورق پاره تون زیباست و اصلا هم پاره پاره نیست و حیفه که خط خطی بشه.فقط بعضی نکات ریز رو باید رعایت کنید.از جمله اینکه در انتخاب کلمات نهایت دقت رو بکنید و از حد اقل کلمات استفاده کنید.فی المثل:

از "تاسف" دیروز بگیر

تا "افتخاری" که این روزها نمی کنیم...!

کلمه ی بگیر رو برداریم آسیبی به شعر وارد نمی شه.

...و در سطح سیاه سنگم چشمش را تماشا می کند !
به جای سطح کلمه مناسب تری می شه به کار برد.مثل صیقلی سنگ سیاهم

ممنون از حضورتان استاد
و ممنون از این همه حوصله و دقت ...
در پناه خدا

احمد فلاح چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.affa110.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
آرزو دارم از لحظات زندگیت بهترین استفاده رو بکنی و روزهای پرباری را در پیش رو داشته باشید .
اگه علاقمند به مطالب روانشناسی هستی و تاکنون به وبلاگ "سلامت روان - سایت روانشناسی" تشریف نیاورده اید و یا از پست جدید آن دیدن نفرمودید ، در وب زیر منتظرحضور گرمتون هستم و پیشاپیش ازاظهارنظردوستانه اتان، صمیمانه سپاسگزارم.
با تشکر و تقدیم احترام – احمد فلاح
www.affa110.blogfa.com

امامی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 07:31 ب.ظ http://www.hamidemami86.blogfa.com

سلام..ممنون سارا جان از ابراز همدردیت...همیشه شاد باشی...یا علی

داود مرادی چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 10:54 ب.ظ http://http:://sokouteshenidani.blogfa.com/

سلام سارا ی عزیز
با شعری به روزم
و مشتاقانه منتظر
با احترام دعوتید
درود و بدرود.

یواش پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 08:32 ب.ظ http://yavash.persianblog.ir

سلام سارا
ترقی پله نداره نردبون داره !
کارخونه شم جاده ساوه سه راه آدرانه
صاحبشم دوست منه آدم نیست

اگه از دور و برت و از آدما اذیت شدی خسته شدی
یه سری به فراموشخانه بزن
منم آدم نیستم

کارت خیلی تمیزه تبریک هورا

سلام
من که خیلی از حرفات سر در نیاوردم
نه از پله ها و نردبونها ، نه از کارخونه و ...

از لطفت ممنون ...

یواش جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 02:13 ق.ظ http://yavash.persianblog.ir

...من که خیلی از حرفات سر در نیاوردم...
نوشته بودم آدم نیستم وگرنه با این جواب شما خیلی خجالت می کشیدم طنزی بود یا لطیفه ای
وقتی که شما رو در حال طی کردن ( نه تی کشیدن ) پله های ترقی دیدم یاد دوستی قدیمی افتادم که کارخانه ی
نردبان سازی داشت
اسم کارخانه اش نردبان ترقی بود
آدرس کارخانه هم جاده ساوه سه راه آدران بود
امیدوارم با این قلم احمقانه ام آزارتان نداده باشم
بی دعوت و سرزده خدمت نرسیدم به پیشنهاد جناب رسولزاده شعرهایتان را نوشیدم
دو روزی است از ساکنان مجازی محله ی شما شده ام
سری بزنید از غربتم کاسته اید ممنون

... بـــــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ له ...
ممنون از توضیحاتتون ...
از لطف شما و آقای رسول زاده (که همیشه منو شرمنده می کنن) بی نهایت ممنون ...

وحید پورزارع جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 01:56 ب.ظ http://zhitons.blogfa.com

بخیه بزن با سوزنی شبیه ابروت سینه­ام را
این درد را دوست دارم !
تو را هم چیزی شبیه این !
و شبیه آلزایمری که پدر را به فراموشی مُردن
تشویق کرده است .

سلام
عشق است یه کار قدیمی
به روزم

[ بدون نام ] شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 02:00 ق.ظ

سلام ...

و همین .

همیشه شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 02:04 ق.ظ

نمیدانم شنیدی یا نه ؟
این روزها که گنجشک ها به ضرب سنگ می افتند کسی آخ هم نمی گوید ...

این روزها که کسی برای دل هایی که به ضرب بی ضربی خرد میشوند یک آخ نمی گوید ، تو برای گنجشک ها دلت میسوزد ؟؟...

وحید پورزارع شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 09:18 ق.ظ http://zhitons.blogfa.com

بخیه بزن با سوزنی شبیه ابروت سینه­ ام را
این درد را دوست دارم !
تو را هم چیزی شبیه این !
و شبیه آلزایمری که پدر را به فراموشی مُردن
تشویق کرده است .

سلام
عشق است یه کار قدیمی
به روزم

یواش دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 08:11 ق.ظ

سلام سارا
ممنون از لطف و توجهت
...در ضمن بهتون تبریک میگم ؛ شما اولین نفری هستین که
از ده تا کلمه ی من هفت تاشو متوجه می شین ...

امیدوارم کردی
نومید نگردی

...ok
!! so I am very very smart

فرزاد رنود دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 07:53 ب.ظ http://WWW.ARMUD.BLOGFA.COM

مرسی سارا خانم از اینکه تشریف آورده بودید

your welcom

موج سودا پنج‌شنبه 27 خرداد 1389 ساعت 11:02 ب.ظ http://mojesoda.persianblog.ir

در کشتن ما چه می‌زنی تیغ جفا؟

ر.خ پنج‌شنبه 10 تیر 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.ashare-ha.blogfa.com

سلام
مدتی بود به علت مشغله های درسی به وبت سرنزده بودم.
خیلی قشنگ نوشتی.خیلی...
راستی خسته نباشی...!
برات آرزوی موفقیت می کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد