می شود در انتهای التماس دست ها
مهمان چند فنجان چای
روی میز غروب های خستگی شد!
میشود در ستیزی پرپیچ و خم
میان طرح ترمه رومیزی و انگشتان ما
آنقدر نقش ها را دنبال کرد
تا جایی وصال بی صدای دستها غوغا به پا کند!
- حالا خطوط دستان تو در سرنوشت من
ودست من در سرنوشت تو موثر است!_
آه که تماشای تاب بازی خورشید روی بند انگشتت
چه شکوهی دارد
وقتی که جرعه جرعه قهوه ی ناتمام چشمت را سر می کشم !
حالا با حرارت دست های تو
چای یخ کرده هم خوردنیست!
یادم می آید که تو را درست شبیه شمعدانی ها دوست می داستم و شاید هم شمعدانی ها را شبیه تو..... نمی دانم ترمه ی روی میز چوبی از من زیباتر بود و یا حیای تو سختگیر تر ،که هیچ گاه نگاه در نگاهم گره نمی زدی وقتی روبه رویت می نشستم.....
زیبا بود دوست من .
سلام و بهار مبارک و معذرت از این تاخیر های پیاپی !
تولدت هم مبارک
و حیف
حیف که نمیشود از پشت این فاصله ها هدیه ای درخور فرستاد!
ما که تجربه نکردیم
ولی حتما یکی شدن خطوط دست ها روی رومیزی ترمه باید شکوهمند باشد!
سلام و بهار شما هم مبارک و اینکه جای خالیتان حس میشد!
همان بهتر که نمیشود هدیه ای داد
تنها خاصیت هدیه ها ساختن خاطره است و بعد عذاب آدم...!
ودر آخر اینکه دعا میکنم شکوهمندی یکی شدن دست ها را تجربه کنید
شاید در همین بهار!
سلام
تولدبهانه ایست که ماقدعقلمان رافراموش نکنیم
درگیردانشگاهم ومعذرت بابت تاخیرم...تبریک
سالگرد اهدایت به بهارمبارک!
شاعرواژه هایی،روح لطیف باران وسایه ی خنک احساس
خویش رادردیگران تماشاکن که چه اندازه شعرهایت دررگ افکارشان رسوخ کرده است،شعرهایی که همیشه سبزند وبوی خدا رادارند...
بهارتولدیست پشت در
که منتظر دست ماست
دست ازخاطره ها بکشیم
در را بازکنیم
تااتاقمان بوی خاک نمزده بگیرد...
احساست بارانی بارانت وسیع!!!
بازم سلام
شعرت فضای شاعرانه ی بی نظیری دارد مثل تصویری ازیک سکانس فیلم
شعرنو امروز باتصویرسازی وفضاسازی پابه عرصه گذاشته است ودرمقابل شعرکلاسیک قدعلم کرده است
مثل همیشه ازخواندن شعرت لذت بردم وحال دیگرپیداکردم
لحظه هایت بهاری وبهارت همیشه سبز!
سلام
لذت بردم.
شعرتون پر از لحظه های ناب و بدیعه..
تبریک می گم.
سلام
شعر زیبایی بود
تصاویر و تشابیه زیبایی داره
پیروز باشی
سلام سارای عزیز
خوبی خانم؟
خوندمت
به زیبایی همیشه...
سلام
ممنون از دعوتت
خواندم وخوب بو د
سلام
با راهبه های سیاهپوش به روزم ومنتظر نقدتان
سلام و عرض ادب و احترام .
از این قطعه ش واقعا خوشم اومد خیلی خوبه !
:
حالا با حرارت دست های تو
چای یخ کرده هم خوردنیست!
یک سبد گل سرخ تقدیم شما
خسته ای از این همه طوفان پی در پی ولی
تو امید آخر عشقی نباید بشکنی
به روزم[گل]
با همه آن خاطرات
یکی شدن ها و ...
دلم برایت تنگ نمیشود!
چه جالب
گاه حوادث زندگی دو آدم
حتی در دو سوی عالم
درست در نقطه تلاقی اند!
خواندمت...مرسی...
نیستی بالا بلند آرزو؟!
سلام
خوبی؟
به روزم
و بهروزم که بیایی و نظر بدهی
سلام
از سپید خیلی سر در نمی آرم
اما از خوندنش لذت می برم
به یه غزل دعوتید
وقتی که جرعه جرعه قهوه ی ناتمام چشمت را سر می کشم !
سلام
بسیارزیبا
فرصت داشتید به کلبه خاکستری من سربزنید
منتظرنقدشماهستم
بایک 4پاره مرکب به روزم
بربوریای خانه خالی زعیدمان
دیریست نقش گبٌه وجاجیم کرده ایم
ما پنج فصلمان شده پائیزوازبهار
دل، خوش فقط به صفحه تقویم کرده ایم
می گریمت بهار،فقط اسمت آشناست
سلام دوست عزیز
ممنون از لطفت بابت دعوت
ولی بی نام و نشان نوشتی
من به کجا دعوت شدم؟؟!!
سلام
این که کتاب من نیست.یه مطلب خوب از مقاله من برداشته و ارجاع اون و اشتباهی نوشته.
برام نشانی لطف کنید تا مجموعه غزلم رو براتون بفرستم.
با احترام تمام
تصاویری که ساخته اید بسیار موفق و ستودنی هستند برقرار باشید