هلال ضیافت

این روز ها به بال ملائک نزدیک تر میشویم  

ماه خداست دیگر ...  

به دروازه های تمام باز عرش نزدیک میشویم ! 

 راستی ، میدانستی ؟

در روزه هر چه تشنه تر شویم  

سیراب تر میشویم ...؟!

نظرات 11 + ارسال نظر
علی شنبه 31 مرداد 1388 ساعت 03:25 ب.ظ http://sahargaheomid.blogsky.com

ضیافت الهی بر شما مبارک

حامد شنبه 31 مرداد 1388 ساعت 10:37 ب.ظ http://sepid-siah.blogfa.com

سترون
سیاهی از درون کاهدودِ پشت دریا ها
بر آمد، با نگاهی حیله گر، با اشکی آویزان
به دنبالش سیاهی های دیگر آمدند از راه
بگستردند بر صحرای عطشان قیرگون دامان
سیاهی گفت:
- « اینک من، بهین فرزند دریاها،
شما را، ای گروه تشنگان، سیراب خواهم کرد.
چه لذت بخش و مطبوع است مهتابِ پس از باران،
پس از باران جهان را در غرقه در مهتاب خواهم کرد.
بپوشد هر درختی میوه اش را در پناه من،
ز خورشیدی که دایم می مکد خون و طراوت را.
نبینم…. وای!…. این شاخک چه بی جانست و پژمرده ….»
سیاهی با چنین افسون مسلط گشت بر صحرا.
زبردستی که دائم می مکد خون و طراوت را،
نهان در پشت این ابر دروغین بود و می خندید.
مه از قعر محاقش پوزخندی زد بر این تزویر،
نگه می کرد غار تیره با خمیازه ی جاوید.
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند :
- « دیگر این
همان ابرست کاندر پی هزاران روشنی دارد»
ولی پیر دروگر گفت با لبخندی افسرده :
- « فضا را تیره می دارد، ولی هرگز نمی بارد.»
خروش رعد غوغا کرد، با فریاد غول آسا
غریو از تشنگان برخاست:
- « باران است…. هی!….. باران!
پس از هرگز.. خدا را شکر… چندان بد نشد آخر…»
ز شادی گرم شد خون در عروق سرد بیماران
به زیر ناودان ها تشنگان، با چهره های مات،
فشرده بین کف ها کاسه های بی قراری را.
- « تحمل کن پدر…. باید تحمل کرد…»
- « می دانم،
تحمل می کنم این حسرت و چشم انتظاری را…»
ولی باران نیامد…
- « پس چرا باران نمی آید؟ »
- « نمی دانم، ولی این ابر بارانی است، می دانم. »
- « ببار ای ابر بارانی ! ببار ای ابر بارانی !
شکایت می کنند از من لبانِ خشکِ عطشانم .»
- « شما را، ای گروه تشنگان! سیراب خواهم کرد»
صدای رعد آمد باز، با فریاد غول آسا.
ولی باران نیامد …
- « پس چرا باران نمی آید ؟»
سرآمد روزها با تشنگی بر مردم صحرا.
گروه تشنگان در پچ پچ افتادند :
- « آیا این
همان ابرست کاندر پی هزاران روشنی دارد؟ »
و آن پیر دروگر گفت با لبخند زهر آگین:

.................................................

سارا جان عبادات شما مورد قبول حق .
ممنونم از حضور شما .

رفیق نیا یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.rafighnia.blogfa.com

سلام
ضیافت روح درسفره های سادگیتان مبارک!
سه مهمانی بایک دعوت سه نشان بایک تیردر"زیرپای آینه"
1.شعرکوتاه www.rafighnia.blogfa.com
2.رستم قاتل! www.mirazim.blogfa.com
3.شعرکوتاه مدرن ترکی-آذری بنده
www.khan-choban.blogfa.com
4.تشریف فرمای شماباعث مسرت می باشد
5.شایسته ترین ماه حلول آرزوهایتان!

عه تا یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.bankol.blogfa.com

سارا .ت عزیز سلام
نتایج نظر سنجی شاعران برگزیده وبلاگنویسان شعر وا ادب اعلام شد
بخاطر بذل توجه از شما متشکرم

الهه عاشق یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 03:47 ب.ظ http://www.tasveereeshgh.blogfa.com

سلام خوبی؟
طاعات و عبادات قبول حق

___♥♥♥ اومدم بگم....
__♥♥_♥♥ آپم
_♥♥___♥♥ آپم
_♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ آپم
_♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥آ پم
_♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ آپم
__♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥آپم
___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥آپم
____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥آپم
____♥♥___♥♥__♥♥آپم
___♥___________♥آپم
__♥_____________♥آپم
_♥_____♥___♥____♥آپم
_♥___///___@__\\__♥آپم
_♥___\\\______///__♥آپم
___♥______W____♥آپم
_____♥♥_____♥♥آپم
_______♥♥♥♥♥آپم


منتظرتم

سمیر یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 05:01 ب.ظ http://daftareeshghnevis.blogsky.com/

سلام آبجی سارا
نماز روزتون قبول
این دفه من اومده ازت گله کنم چرا بی خبر آپ می کنی؟
در ضمن
دفتر عشق نویس با غزل معیار بزرگی آپ شد
...................................
سلام آقا دلم تنگ است امروز
برایم ناله آهنگ است امروز
دروغ و کفر معیار بزرگی است
چه گویم حرف .................!
....................................
موفق باشی و عاشق
یا حق

Farshid دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 01:04 ق.ظ http://farshidx.blogsky.com/

سلام
ممنون که اومدی
شعر زیبایی بود
موفق باشی

محمد علی حسنلو دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 12:02 ب.ظ http://poem-m.blogfa.com

سلام سارا .
قشنگ بود .
ممنون از دعوتت.

مصطفی دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 02:07 ب.ظ http://www.sohrabeghashang.blogfa.com

سلام سارا عزیز
خوشحالم از این آشنایی
التماس دعا
بیا سراغم
نرم و آهسته ...

مریم دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 03:52 ب.ظ

سلام شعر زیبایی بود راستش من یک سالی هست که شعر مینویسم و می خواستم شمامرا راهنمایی کنید که چه مطالعه ای داشته باشم و کجا جلسه شعر برم، خود شما از کدام جلسه در تهران استفاده می کنید
ممنون
مریم

... دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 09:40 ب.ظ

هر چند که از خیالت دور باشم
...
..
اما در خاطرم می مانی
...
....

ـــــــــــــــــــــــــــــ
عالی بود و دلنشین
مثل همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد