برای مردی که خواهد آمد

دیگر سرانگشت خورشید ، که صبحدم به شیشه پنجره می خورد

آدمیان را از خواب شب بیدار نمی کند

حال دیگر ، پرده های تیره ی تجمل

حائل میان آدمیان و خورشیدند !

..

زمانی افق دمیدن خورشید سپید سپید بود

و سرشار از زمزمه ی سکوت...!

و اکنون چه نادانند آدمکان آهنی عصر آهن

که می پندارند افق سپید گذشته را

بارنگِ سرخ خون و رنگِ تیره ی دود

رنگین و زیبا کرده اند

..

زمانه دیگر ، زمانه ی رسیدن کوه ها به یکدیگر

و نرسیدن آدم ها به هم است ...!

و «محبت»  را سر پنجه ی «سیاست» سال هاست که به خاک سپرده

و کسی نفهمید ، این دفینه ی با ارزش

در کجای قبرستان زمان دفن شد ؟؟...

..

و من می دانم که عاقبت ، «کسی خواهد آمد»

و به جای درخت های آهنی ، «شاخه ی نور» خواهد کاشت

و سیاه ترین شعر های سپیدمان را

به مهمانی غزل های شکفته در عطر باران خواهد برد!

نظرات 17 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1388 ساعت 06:44 ب.ظ http://fa.chonoo.com

سلام،
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://fa.chonoo.com
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

رفیق نیا جمعه 11 اردیبهشت 1388 ساعت 03:17 ق.ظ http://www.rafighnia.blogfa.com


سلام
یک نفرمی آید
ومهم نیست به من
همه جافولادیست
من تحمل می کنم!
یک نفرمی آید
ومهم نیست به ما
همه شیطانی اند
ماتحمل می کنیم!
ماهمه منتظریم
"خواهدآمدیک نفر"

Farshid Afkari جمعه 11 اردیبهشت 1388 ساعت 07:19 ق.ظ http://farshidx.blogsky.com/

سلام دوست من
شعرت زیبا و با احساس بود
و مفاهیم جالبی هم داشت
موفق باشی

حامد جمعه 11 اردیبهشت 1388 ساعت 12:00 ب.ظ http://sepid-siah.blogfa.com

زیبا بود و پر از احساس .
ممنونم از حضورت.

محمد علی حسنلو جمعه 11 اردیبهشت 1388 ساعت 11:38 ب.ظ http://poem-m.blogfa.com

سلام الهه ی شرقی .
شعر قشنگی بود .
ولی میتوانستی بیشتر روی آن کار کنی . زبان شعرت یکدست نبود . ولی استعاره و ترکیبات قشنگی را در آن خواندم .
اگر کمی بیشتر رویش کار میکردی میتوانستی شسته و رفته تر حرف بزنی . گاهی بعضی چیزها اگر شعاری شود به شعر ضربه میزند .
در هر حال دوست من فکر مکینم این اولین شعر بلندی بود که از شما خواندنم .
فکر میکنم در آینده زیباتر از اینها خواهی نوشت و من شعرهای قشنگتر خواهم ماند .
به امید شعرهای بهتر .
ممنون از دعوتت .

سلام همسایه های 5 شنبه 12 اردیبهشت 1388 ساعت 09:27 ق.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام.ممنون سر زدی
به نظرم می رسه زیاد شعر شاعران ÷یشین را می خوانید.من خودم سعی می کنم نخوانم تا زبانم مثل آنها نشود.زبان خودتان را استفاده کنید

سلام همسایه های 5 شنبه 12 اردیبهشت 1388 ساعت 05:36 ب.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام.با شعری جدید منتظر نقد و نظر شما هستم.
با احترام:
رضا یوسف زاده تهرانی

سمانه اسحاقی دوشنبه 14 اردیبهشت 1388 ساعت 09:12 ق.ظ http://samaram.blogsky.com

زیبا بود و دردهای زیادی از دل های نا آرام را فریاد می زد...
بروزم

سلام همسایه های ۶ چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 ساعت 08:37 ب.ظ http://rezatehranii6.blogsky.com

سلام.ممنون سر زدی
چرا وبت اینجوری شده.
ممنون سر زدی و بابت نوشته ات

علی پنج‌شنبه 17 اردیبهشت 1388 ساعت 04:52 ب.ظ http://alimozafary.com

http://www.akbaralami.com
وب سایت رسمی اکبر اعلمی

عه تا جمعه 18 اردیبهشت 1388 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.bankol.blogfa.com

فرهیخته ی عزیز/سرکارخانم الهه شرقی
برای کمک به ارزیابی نظر مخاطب شعر امروز ایران از شما که صلاحیت اظهار نظر دارید
دعوت میشود در این نظر سنجی شرکت کنید.
با احترام و سپاس

mali دوشنبه 21 اردیبهشت 1388 ساعت 06:42 ب.ظ

سلام عسل خانومی گل نازم
بازم مثل همیشخ دلم مثل ... برات تنگ شده
و باز هم مثل همیشه خیلی زیبا نوشتی و قشنگ
کاش زودتر بیاد اون روزی که اون کسی که می خواد بیاد ُ بیادش و دنیا رو روشن کنه

به امید تمام لحظه های با تو بودن و با تو گذروندن و از تو خوندن ای عزیزترینم

هاوش (آرش آهمند) سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1388 ساعت 07:57 ب.ظ http://www.mesle-ashegh.blogfa.com

مثل عاشق به روز شد
با یک غزل جدید
نقد فراموش نشه [گل][گل][گل]

alireza چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 ساعت 03:04 ب.ظ http://ghabeshishey.iranblog.com

وبلاگ زیبائی دارید...من شما رو لینک کردم ..امیدوارم شما هم افتخار بدهید

سجاد چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 ساعت 11:12 ب.ظ http://www.tahnaa.persianblog.ir

سلام دوست عزیز
خوشحال شدم از این پرسه ی بی وقت شبونه توی وبلاگ زیبات
موفق و شاد باشی

سمیر جمعه 25 اردیبهشت 1388 ساعت 08:41 ب.ظ http://daftareeshghnevis.blogsky.com

می ترسم از باران ،از برف می ترسم
بیزارم از گفتن ،از حرف می ترسم
می ترسم از خورشید،از ماه می ترسم
از چهرهء خود نیز،گهگاه می ترسم
می ترسم از بودن ،با یار می ترسم
از راه بیش از حد،هموار می ترسم
می ترسم از والا،از دون می ترسم
از هر چه همرنگ است،با خون می ترسم
می ترسم از شادی ،از شور می ترسم
ظلمت خوشایند است،از نور می ترسم
می ترسم از پایان،زآغاز می ترسم
زین مردم مرموز،وز راز می ترسم
می ترسم از رویا ،از خواب می ترسم
من ماهی ام اما،از آب می ترسم
می ترسم از تاخیر،از زود می ترسم
آتش به جای خود،از دود می ترسم
می ترسم از پاییز ،از برگ می ترسم
از بس گنهکارم ،از مرگ می ترسم
می ترسم از تعجیل،از صبر می ترسم
از پرسش و پاسخ ،در قبر می ترسم
سمیر

سلام همسایه های 5 یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 ساعت 10:39 ق.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام.ممنون سر زدی
و ممنون از اینکه ما را شرمنده کردی.شعر شما را خواندم.بعضی کلمات مثل آدمیان و یا آدمکان و چندتای دیگه به شدت شعر را آرکائیک کرده اند.به نظر من اگر ساده تر و امروزی تر بنویسی موفق تری
ممنون باز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد