از همیشه صادقانه تر سکوت می کنم
و با صدایی نا رساتر از سکوت
سکوت را به میهمانیِ سکوت ِزبانم دعوت می کنم
به این امید که این سکوت بشکند ..... ناله کند ......... تا خالی شود ...
تا دیگر کسی نگوید ، سکوت یعنی بسته شدن ،
سکوت یعنی سکوت ...
چقدر دیگران سکوت را بد معنی میکنند
...
من میگویم : سکوت یعنی :
دنیا دنیا حرفِ خالی از جمله و کلمه میانِ چشمِ من و تو !
سکوت یعنی خودِ تو ، خود ِ من ، سکوت یعنی ما
سکوت یعنی خاطرات مرده
سکوت یعنی تو فراموش میکنی ، من به یاد می آورم
سکوت یعنی خوابیدن ِذهنِ تو ، بیداریِ بی جای ذهنِ من
به اینجا که رسید ، میفهمم اشتباه کرده ام ؛
سکوت یعنی همان چیزی که همگان میگویند ؛
سکوت چیزی غیر از سکوت نیست !!
سکوت ، یعنی سکوت !
سارا.ت
اگه می خوای بازدید کنندگان وبلاگت ۵ برابر بشه حتما بیا عضو بشو ...
بدون گذاشتن لینک باکس ...
اگه نیای ضرر می کنی
سلام ...
واقعا سکوت یعنی سکوت .. نه چیزه دیگه ... بای
سلام خوبی چه خبر نیستی به ما سر نمی زنی.
سلام
ممنون که اومدی
من از این به بعد بیشتر دنبال یه زبان شعری امروزی ام که به پست مدرن نزدیک باشه...فارغ از وزن اشعار کلاسیک ولی در قالب غزل یا مثنوی...
شعرت هم باید بگم بسیار بااحساس بود
مهمترین نکته ی شعر خیال پردازیه
که در این شعر به خصوص در اواسط اون دیده میشه
سکوت همیشه واسه شعر سوژه ی خوبی بوده
پیروز باشی
من واقعا عاشق سکوتم. سکوت. آرامش.
چرا اینقدر دلگیر؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
و بالاخره این سکوت لعنتی خیلی چاره ساز تر از بقیه ی لغات هست ......
فریاد را می شناسی
از اهالی صداس
زاده درد است
بر میاید از سینه ای تبدار
وسعتش باعث آزار
بشر می گردد
نتوان گفت که فریاد
همیشه تنهاس
او برادر دارد
که بسی خاموش است
آشنای من بی فریاد است
دوستش می دارم
گرچه چون فریاد
صدایش پر نیست ولی
آشنای من بی فریاد است
او صدایش هیچ است
و همین هیچ پر از فریاد است
او سکوت است
آشنای من بی فریاد است
............................
موفق باشی و عاشق
یا حق
سلام سارا جان خوبی؟
آپت مثا همیشه زیبا بود
پیش ما هم بیا
در پناه حق بای